رنگ در دکوراسيون
رنگ يک زبان جهانی است که احساسات را تحريک می کند و فرهنگها را شکل میدهد. رنگ يکی از ملزومات با شکوه زندگی است، خانه ای که غرق رنگهای مناسب باشد هميشه آرامش بخش است و بر خلاف ساير ملزومات دکوراسيون، يک بعد انسانی دارد که نمیتوان آن را ناديده گرفت.
در واقع رنگ، میتواند حالتها را تغيير دهد، فضای خاصی را بوجود آورد و روحيه انسان را بهتر کند و جولانگاه خوبی برای خلاقيت انسان است(کابستيک و لويد، 1385، 3). هر کدام از رنگ ها دارای انرژی و قدرتی هستند که رازی را در خود جای دادهاند. رنگهايی که ما واقعاً میبينيم از نور ماورای بنفش تا مادون قرمز، همگی مرئی بوده يعنی پايين تر از مادون قرمز و بالاتر از ماورای بنفش نامرئی هستند. احساس و ادراک رنگ با طول موجی تعريف میشود که به رتيناي چشم می رسد(منجزی، 1391، 84) و انسان ها را از لحاظ زيبايی و به واسطه روان شناختی تحت تأثير قرار داده و در روحيه انسان اثرات غير قابل انکاری داشته است (ياوری ، 1384 ، 45 ). اغلب رنگها يا گرم تلقی می شوند يا سرد. در چرخه رنگ، رنگ ها به سهولت از نظر گرمی و سردی از هم تفکيک می شوند. قرمز، نارنجی و زرد رنگهای گرم و رنگهای سبز، آبی و بنفش رنگهای سرد محسوب می شوند(پوره، 1387، 20). بايد موقعيت و تناسب هر رنگی در رابطه با رنگهای ديگر که ان را احاطه کرده اند و يا با آن توأم هستند سنجيده شود اين نکته يکی از اصول مهم برای تعيين اثر و نمود هر کدام از رنگهاست. مثلا رنگ سبز در کنار رنگ زرد گرم به نظر می آيد ولی در کنار رنگ آبی سرد مینمايد. (ياوری ، 1384 ، 45 ).بنابراين رنگ نقش بسيار مهم و اساسی در آثار گوناگون از جمله فرش دارد که باعث جلوه طرح و نگاره میشود. ضمن آنکه رنگ آميز قالی، خود عاملی در تمايز و تشخيص قالی هر منطقه از مناطق و مراکز بافندگی قالی است(ياوری ، 1384 ، 45 ). قالی باعث می شود زير پا لطيف و گرم باشد، همچنين عايق صدای خوبی ايجاد می کند و از کوران هوا هم جلوگيری می کند و مناطقی از کف که در وضعيت مناسبی نيستند می پوشاند و از لحاظ ديداری سطح سخت را لطيف می کند و می تواند برای متمايز کردن نواحی مختلف يک اتاق مفيد باشد(گيليت، 1388، 140و 144).
انتخاب رنگ فرش به شرايط آب و هوا، نوع زندگی، اقتصاد، سليقه، مکان، کاربری فرش، فرهنگ و... بستگی دارد به طور مثال "اروپائيان نسبت به رنگ روشن و حتی کم رنگی و بی رنگی اقبال نشان می دهند"(رسام عرب زاده،1388، 27) و بر خلاف اروپائيان، عربها رنگ لاکی را بسيار می پسندند و يا زمانی که اقتصاد راکد است مردم آمادگی کمتری نسبت به استفاده رنگها دارند و در عوض از رنگهای خنثی استفاده می کنند و زمانی که خوشبينتر باشند تمايل بيشتری برای انتخاب گزينههای جديد به همراه رنگهای سرزنده و شاداب دارند(قلی زاده لداری، 1391، 131).
تصوير شماره 1، خانه عرب نشين
تصوير شماره 2، خانه اروپائيان
تاثيرات روانشناسی رنگ
از نظر روان شناسی تاثيرات رنگ را می توان بسته به روحيه افراد در مطابقت با خاصيت رنگ ها در کوراسيون مشاهده نمود. رنگ زرد روشن ترين رنگ بين کليه ته رنگها است. رنگ زرد نماد روشنی و نور است و از لحاظ سمبوليک با فهم و دانايی ارتباط دارد و نشان دانش و معرفت است. قرمز: رنگی است بسيار انعطاف پذير و به حالات مختلفی در می آيد. به شدت می درخشد و به آسانی تاريک و خاموش نمی گردد. رنگ قرمز سمبل حيات و زندگی است و بيان کننده ی هيجان و شورش استرنگ آبی: از نقطه نظر معنويت فعال به نظر می رسد . آبی معنی ايمان را می دهد و به فضای لاينتهايی و روح اشاره دارد(ايتن ،1374، 210 -216) و بر خلاف قرمز انبساط دهنده است. اتاق به رنگ آبی به نظر بزرگتر از آنچه هست می آيد. قدرت دفاعی بدن را افزايش می دهد و اثر آرام کننده بر سيستم اعصاب دارد. ولی استفاده دائمی از آبی باعث خستگی و افسردگی می شود(موعودی، 1379، 59).
نارنجی: رنگی مرکب از زرد و قرمز و در حد وسط اين دو رنگ است. رنگ نارنجی درخشش و تابندگی فوقالعاده دارد و زمانی که متمايل به قرمز گردد انرژی فعالی در خود حفظ کرده است و به گفته موعودی رنگ نشاط و پايکوبی است و ضد خستگی نيز ناميده می شود. نارنجی باعث تحريک سيستم تنفس میگردد( همان ،58).
بنفش: رنگ مقابل زرد در دايره رنگی است و با آن تضادهای شديد ايجاد می کند. رنگ زرد نماينده هوش و دانش است و در مقابل، رنگ بنفش نمايشگر بیخبری، بیاختياری است (ايتن ،1374، 219). اثر آرام کننده بر قلب و تصفيه کننده بر خون دارد و به طور قابل ملاحضه ای ترس را کاهش می دهد( موعودی، 1379، 60).
سبز: رنگ سبز رنگی است که در حد وسط رنگ آبی و زرد قرار گرفته است. با تغيير نسبتهای زرد و آبی کاراکتر سبز متغير می گردد. رنگ سبز نشان دهندهی آرامش و اميدواری است و آميزشی از دانش و ايمان است(ايتن ،1374، 219) و باعث هماهنگی جسم، روح و ذهن می گردد. فشار خون را کاهش می دهد و فشار عصبی را آرام می سازد( موعودی، 1379، 58و 59).
چند توصيه جهت انتخاب بهترين رنگ فرش در هماهنگی با دکوراسيون
با توجه به اهميت رنگ و تاثيرات رنگ از نظر روان شناسی بسياری از موارد فوق را می توان در زيبايی رنگ فرش مشاهده نمود و انها را به فرش نيز تعميم داد.
اگر فضا را کوچک تر بخواهيم:
به کار بردن فرشهايی با طرح های بزرگ، استفاده از پوششهای متفاوت برای کف در يک فضا، استفاده از قالی و قاليچه، مخصوصاً با رنگ ها و طرح های متفاوت فضا را کوچک تر از آنچه هست نشان میدهد.
پوشش کف و ارتباط آن با ارتفاع فضا:
به کار بردن کف پوشی با بافت درشت يا پرز بلند، سبب می شود اين پوشش در چشم بيننده نزديکتر ديده شود. همين تاثير سبب می شود تا فاصله کف تا سقف هم کمتر به نظر آيد.
کف پوش تيره تر از ديوارها:
بهتر است رنگ انتخابی برای فرش، رنگی ساده، هماهنگ و تيره تر از ديوارها باشد، چرا که فضا را گرم و صميمی، خانگی و دلچسب می نمايد.
کف پوش روشن تر از ديوارها:
به کار بردن رنگ روشن برای کف سبب می شود تا کف نوارانی و درخشان بنمايد. انتخاب رنگی ساده، هماهنگ و روشن تر از ديوارها به کامل شدن اين حس کمک می کند.
اگر بخواهيم فضا بزرگ تر ديده شود:
انتخاب پوششی يک دست و با رنگی ساده، بدون طرح با بافتی نرم سبب می شود فضا بزرگ تر به نظر آيد و اين تأثير با ادامه اين پوشش به ديگر راهرو ها و اتاق ها بدون انقطاع، بيشتر می شود(www.sakhtemoon.com).
بنابراين اهميت رنگ را نبايد از نظر دور داشت، زيرا رنگ فرش به عنوان يک عامل مهم متحد کننده و تعيين کننده محدوده ديد تلقی می شود. رنگ فرش بايد معقولانه و با دقت و تأمل انتخاب شود.
در مورد انتخاب رنگ بايد به نکات زير توجه نمود :
*از رنگ های مورد علاقه تان استفاده کنيد، چون احساسات شما مهم است و نشان دهنده شخصيت شماست.
*طرح و ابعاد اتاق و رنگ وسايل به کار رفته در منزل را در نظر بگيريد.
*ميزان نور و روشنايی منزل را مد نظر قرار دهيد (بدوانو، 1389، 35).
*برخی از بخش های تالار، چه از طريق هوا و چه در نتيجه رفت و آمدهای زياد، در معرض گرد و غبار و آلودگی قرار می گيرد. بايد سعی شود اين گرد و خاک در روی کفپوش با توجه به رنگ آن، بد نما و زننده به چشم نيايد.
*بعضی از رنگ ها می توانند اين عيب را در خود پنهان کنند تا لحظه به لحظه در معرض ديد قرار نگيرند. بهتر است در اين قبيل جاها برای قسمت های سرو غذا و امثال آن، از طرح ها يا ترکيب های لکه لکه يا خال خال استفاده شود.
*در قسمت هايی که رفت و آمد کم است و مشکل گرد و خاک بسيار کم يا احياناً در حد صفر است، میتوان از رنگ های روشن استفاده نمود.
*کفپوش محل های پر رفت و آمد بايد دارای رنگ های تيره تر با بافت های مختلف و طرحهای گوناگون باشد( زاهدی، 1389، 1).
منابع
- کاپستيک، جوانا، مريل لويد(1385)، رنگ در دکوراسيون و طراحی داخلی، ترجمه فرزانه سالمی، نشر پشوتن، چاپ اول، تهران.
- منجزی، رضا(1391)، جايگاه رنگ در هويت سازمانی واحد(رنگ سازمانی)، کتاب ماه هنر، شماره 173، تهران.
- موعودی، محمد امين(1379)، کاربرد رنگ در ارگونومی، حس برتر، چاپ اول، تهران
- ياوری ،حسين(1384)، مبانی شناخت قالی ايران ، انتشارات شادرنگ، چاپ اول، تهران.
- گيليت، مری(1388)، طراحی داخلی، ترجمه ارمياذ والرياستين و علی رضا صحراگرد، پشوتن، چاپ اول، تهران.
- قلی زاده لداری، آزاده(1391)، روانشناسی کاربردی رنگ ها(پنتون)، کتاب ماه هنر، شماره 166، تهران.
سه رکن طراحی قالی
طــــــــــــراحی ، طـــــــــــــــراح ، طــــــــــــــــرح
تحقيق و نگارش: سعيد رونقيان تبريزی
به جهت ا رتباط مستقيم فرش با موضوع طراحی آن ، همواره مبحث طراحی فرش از موضوعاتی بوده است که در ارتباط با آن قيل و قال فراوانی بوده و گفته ها و نوشته های زيادی را بخود اختصاص داده است و کمتر مطلبی در ارتباط با فرش می توان يافت که به اين موضوع اشاره ای ولو گذارا و کوتاه نداشته باشد .
اما در ميان اينهمه مطا لب روا و ناروا ، مع الاسف آنچه کمتر به چشم ميخورد ، تحقيقات کارشناسا نه وعلمی ، بدورازا فراط وتفريط هاست ، که تعريفی جامع الاطراف از اين موضوع ارا ئه نمايد ، اگر هم بوده است يا گنگ و مبهم بوده يا حق مطلب را ادا ننموده است و يا حد اقل آنکه بنده نديده ام .
دراکثرکتب ومقالاتی که دررابطه با موضوع کلی طراحی فرش می بينيم ، معمولا بيش وپيش از نکات علمی وفنی ، و نقد ونظر های کارشناسانه ، گلايه ها يی از اين دست بچشم می خورد که : در حق طراحان اجحاف شده .... نامی ازطراحان بر فرشها ديده نمی شود ..... طراحان را صاحبان سرمايه و تجاراستثمار نموده ا ند..... ووو که ا لبته براهل حقيقت پوشيده نيست که اين جملات اغراق آميز ، بيشتر برای بازار گرمی و سياهه افزايی است تا بيان واقعيات يا دلسوزی برای طراحی وطراحان قالی .
و البته اين بهانه ها بی پاسخ نيست ودرکوتاه سخن آنکه مگر بر اينهمه آثار تاريخی اعم از ابنيه و ظروف واشياء وبافته ها وتافته های بی شمار ، نام طراح حک يا نوشته شده است؟ و به هردليلی که بر اکثريت آنها نام طراح نيست به همان دليل برفرش هم نيست ، وتازه چنانچه بنا باشد به تناسب نقش ، نام عوامل فرش برآن حک شود ، مگر نقش رنگرزان وبافندگان وسايرعوامل کمتر از طراحان است ؟ و چرا نامی از آنان نباشد؟ پس اين سخنان چندان سخن منطقی و معقول و واقع بينانه ای نيست .
لکن ناگفته نماند که به استناد تحقيقات وتجارب گذشته معتقدم دليل عدم وجود نام طراحان برفرش ، هيچکدام ازآن دلايل واهی مذکور وامثالهم نبوده بلکه بنظرمی رسد دليلی که مانع از وجود نام طراح برفرشها بوده است اينکه، طراح به تنهايی تمام يک قالی نيست بلکه جزئی ازاجزاء بوجود آورنده آن است ، بگونه ايکه تا همين سه دهه اخير طراحی فرش صنف مستقلی نبوده و طراحان فرد مستقلی خارج از تشکيلات توليد فرش نبوده اند و چنين نبود که طراح ، طرحی بکشد و آن را بفروشد و يا سليقه خود را اعمال نمايد ، بلکه به سفارش توليد کننده و يا حتی در استخدام توليد کننده به طراحی می پرداختند و اين اصلی ترين دليل و عاملی است که در گذشته نام و نشان چندانی از طراحان بر قالی نمی بينيم ، مگر آنکه طراح ، نقش توليد کننده را نيز بعهده داشته است و به همين جهت در گذشته نادر طرحی را می توان يافت که بنام طراح مشهور بوده و نامی از آن بر قالی باشد تا چه رسد به آنکه همانند امروز نام طراح تمامی بقيه عوامل قالی را تحت تاثير قرار دهد و قالی بنام طراح خوانده شود . ( البته چنانچه عمری باقی بود در فرصتی ديگر به بررسی نکات مثبت و منفی اين پديده خواهم پرداخت)
از سويی ديگر چون طرح فرش بر روی کاغذ شطرنجی يک اثر هنری بمثابه يک نقاشی نيست و اکثرا بصورت يک چهارم و يا حتی مقطعی است ، لذا آنچه آنرا يک اثر هنری می کند تلاش بافنده و حمايت توليد کننده بوده است . و از همين روست که طراحی فرش از نظر کاربردی هرگز رشته و شغلی مستقل از فرش نبوده و نمی تواند باشد چرا که موضوع اين علم فرش است . هر چند که امروزه در ظاهر امر، طراحی فرش از مراحل توليد فاصله گرفته و مستقل بنظر می رسد .
چنانچه بخواهيم بيش ازاين به حواشی بپردازيم از هدف اصلی اين نوشتار که همانا تعريف روشن سه رکن طراحی فرش ا ست بدورمی ا فتيم ، لذا به همين کوتاه بسنده نموده وبه اصل مطلب می پردازم :
بی شک لازمه ورود در مبحث طراحی فرش ، شناخت و تعريف جامع و مانعی از سه رکن اساسی و نقش آفرين در اين زمينه يعنی طراحی ، طراح و طرح است ، چرا که بدون شناخت و ارائه تعريف دقيقی از آنها هر آنچه بگوييم و بنويسيم عباراتی نا رسا و جملاتی گنگ و مبهم خواهند بود که نه تنها کمکی به روشن شدن موضوع نخواهند کرد بلکه آنرا پيچيده تر نيز خواهند نمود . مع الاسف تا به امروز ، در هيچ مطلب ونوشتاری تعريف جامع و مانعی بر اين سه رکن يافت نمی شود (يا بنده نيافتم) ، تعاريفی که بطور دقيق و مستدل جايگاه و نقش طراحی ، طراح و طرح را معين نمايد ، بگونه ايکه با آن تعاريف بتوان بطور روشن و واضح مصداق ها را شناخت و سنجيد .
و البته هدف اصلی از اين نوشتار نيز ارائه همين تعاريف است که بدان می پردازيم :
طراحی فرش را می توان بعنوان زير گروه طراحی بحساب آورد که سبک و روشی مختص به خود را داراست وملزم به رعايت قواعد واصولی خارج از وجود خود است ( الزام به رعايت قواعد توليد و اصول فنی بافت ) وازآنجائيکه ريشه در نگارگری دارد ، هرآنچه در نگارگری مجاز ومقبول است ، می تواند در طراحی فرش داخل شود ، مشروط برآنکه با عرف معقول و مقبول ونکات فنی فرش همخوا نی و مطابقت داشته باشد . لذا در تعريف طراحی فرش بعنوان رکن اول می گوييم :
طراحی فرش ، نگارگری و نقاشی در چهار چوب اصول و قواعد فنی بافت و توليد فرش است .
اينک نوبت به طراح فرش می رسد تا تعريفی از آن ارائه دهيم ، بگونه ايکه حوزه عمل و وظيفه و رسالت فرد طراح را به روشنی تبيين نمايد و اين امر بدون توجه به تعريف طراحی و طراح ، ناقص خواهد بود ، چرا که عمل به تعريف طراحی فرش ، وظيفه طراح بوده و عينيت بخشيدن به تعريف طراح فرش ، رسالت فرد طراح می باشد ، لذا طراح فرش را بعنوان رکن دوم چنين تعريف می کنيم :
کسی که توان رسم يک وجود عينی يا ذهنی را به صورت تجريدی و به شکل دوبعدی منطبق با اصول و قواعد بافت فرش دارا بوده و قدرت تجسم مجدد زيباييهای تجريد شده آنرا با رنگ و پرسپکتيو در نمود قالی به صورت سه بعدی ، همانند اصل آن در ذهن بيننده داشته باشد .
طرح فرش بعنوان ما حصل دو تعريف گذشته ، علاوه بر آنکه بايد تعريفی مجزا داشته باشد ، در ضمن بايد در هماهنگی و همسانی کامل با آن دو تعريف ، بعنوان سه عنصر مجزا بتوانند تشکيل دهنده پديده واحدی بنام طرح فرش باشند ، لذا در تعريف طرح فرش بعنوان رکن سوم می گوييم :
نقشی است که با رعايت قواعد فنی و مراعات عرف معقول و مقبول فرش ، بر روی کاغذ شطرنجی مخصوص ، صرفا به جهت توليد فرش طراحی شده باشد .
توضيح : منظور از عرف معقول و مقبول در اين نوشتار آنست که بکار گيری موتيف ها و المان ها و نقوش و رنگ به گونه ای باشد که مورد تاييد و قبول خبرگان عرصه فرش باشد .
به اميد حق چنانچه در آينده فرصتی بود با توجه به اين تعاريف به سير تحول طراحی فرش و وضعيت موجود آن در نوشتاری مستقل خواهم پرداخت.
نکته : قسمت های پر رنگ شده نظرات کارشناسی نگارنده است .
نکته : قصد نگارنده از کلمه فرش در اين نوشتار ، معنی مصطلح عرفی آن يعنی فرش دستباف می باشد .
مطابقت رنگ فرش با دکوراسيون
مرجان گاراژيان - دانشجوی کارشناسی ارشد رنگرزی و مواد اوليه فرش / دانشگاه کاشان